رژیمهای
دیکتاتوری مشابهتهای زیادی با هم دارند، اما در تبلیغاتشان با پنهان
نگاه داشتنِ جنبههای منفی حکومتهای خود و یا با سکوت دربارهٔ آنها، در
صدد برمیآیند چهرهیی مطلوب از خود بنمایانند و به باورهای عمومی
بقبولانند، که البته این تلاشها در تمامی موارد نهایتاً با شکست مواجه
میشوند. در نگاهی واقعنگر، ترفند تبلیغات گمراهکننده برای مدتی کوتاه،
نتایج دلخواه آنان را فراهم میآورد، اما این روند دوامی ندارد.
علی خامنهای با اینکه واقعیتهایی از دوران رژیم پهلوی را بر زبان میآورد، اما با فرو بردن سر خود در برف دچار همان توهم معروف شده و گمان میبرد دیگران وی را نمیبینند. تقریباً بر هیچکس پوشیده نیست که بجز دوران کوتاهی پس از پیروزی انقلاب، روند نقض آشکار حقوق بشر و حذفِ مخالفان توسط حکومت جمهوری اسلامی، با شیوههای گوناگون لاینقطع ادامه داشته است. در این روند، تودههای مردم بهکرات اِعمال خشونتهای بیشمار از سوی اجیرشدگان رژیم فقاهتی بر ضد نیروهای مترقی و فعالان سیاسی مخالفِ ارتجاع را شاهد بودهاند. بهکار بردنِ این شیوههای وحشیانه که اوجِ آن در تابستان ۶۷ جان هزاران زندانیان سیاسی را گرفت حتی تا مقطع کنونی هم ادامه دارد. نگاهی اجمالی به گزارشهای مکرر و انتشاریافته از سوی منابع سازمانهای بینالمللی مدافعِ حقوق بشر نشان میدهند که هم اکنون هم زندانیان گرفتار در بندِ این رژیم زیر شدیدترین فشارها و در زندانهای مخوف سپاه و وزارت اطلاعات شکنجه و بازجویی میشوند و فشارهای گوناگون بر زندانیان حتی پس از مراحل بازجویی و تعیین مدت حبس نیز بهطورمستمر ادامه مییابند. بسیاری از زندانیان سیاسیای که تجربهٔ اسارت در دوران حاکمیت هر دو رژیم را داشتهاند گواهی میدهند که شکنجههای فیزیکی و روانی در دوره رژیم ولایت فقیه از همه نظر برای زندانی جهنمی را بهوجود میآورد که مرگ بر آن ترجیح دارد. اغراق نیست اگر گفته شود که شدت فشارها و نحوهٔ شکنجهها و اِعمالِ خشونتهای انجامگرفته در طول سی و چند سال گذشته در تاریخ معاصر میهن ما بیسابقه بوده است و علی خامنهای، در مقام اصلیترین فرد که این فرمانها را صادر میکند، بهتر از هر کس دیگر بر این امر واقف است اما همچنان با گستاخی بر این واقعیت سرپوش میگذارد و بهکارگیریِ شیوههای وحشیانه در سرکوب مخالفان را از خصوصیات رژیم سابق عنوان میکند.
سخنان ولی فقیه رژیم محدود به همین یک مورد نیست. او در جایی دیگر میگوید:"انواع فساد، از فسادهای جنسی بگیرید که مبتلابِهِ تقریباً همهٔ درباریها و دوروبریها و مانند اینها بود که دیگر حالا داستانهایش شرمآور است. آن روز خیلی از آحاد مردم هم میدانستند، اگرچه جرأت نمیکردند بر زبان بیاورند. گاهی از قلم خارجیها درمیرفت، چیزهایی را میگفتند فساد جنسی، فساد مالی، نه فقط در سطوح متوسّط که هر وقتی ممکن است پیش بیاید؛ نخیر، در عالیترین سطوح کشور. از طرف شخص محمّدرضا و دوروبریهایش، بالاترین فسادهای مالی، بزرگترین رشوهها، بدترین دستاندازیها، خباثتآلودترین فشارها بر منابع مالی ملّت بهوجود میآمد. برای خودشان ثروت درست میکردند به قیمت فقیر کردن مردم و بیچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسی، فساد مالی، اعتیاد، ترویج اعتیاد و ترویج موادّ مخدّر صنعتی بهوسیلهٔ عناصر اصلی حکومت آن روز در ایران بهوجود آمد و اتّفاق افتاد."
بهنظر میرسد علی خامنهای عامدانه فراموش کرده که از هنگام برپایی جمهوری اسلامی تا کنون میهن ما شاهد شماری از بزرگترین فسادهای افشا شده در تاریخ کشور بوده است که در تمامی موارد بدون استثنا ردپای مقامهای بالای حکومتی در آن محرز شده است. همین هفته گذشته محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد، به دلیل فساد مالی به چندین سال زندان محکوم گردید. روزنامه “شهروند”، ۲۸ دیماه، بهنقل از اسحاق جهانگیری، مینویسد:"بر اساس تدبیر دولت گذشته و برای کنترل قیمت ارز، میلیاردها دلار از پول کشور را در قالب حواله یا پول نقد به صرافیهای دوبی و استانبول فروختند و ظرف ۱۷ ماه، ۲۲ میلیارد دلار پول کشور به خارج صادر شد."
ابراهیم آقا محمدی، نمایندهٔ مجلس، در گفتوگو با سایت “تابناک”، ۲۵ اردیبهشتماه، در اشاره به زمینههای شکلگیریِ فساد در بین حکومتیان، میگوید:"بسیاری از فرزندان مسئولین و خودِ آنان که فراغت پیدا کرده بودند به سمت فعالیتهای اقتصادی سنگین رفتند و با توجه به جایگاههایی که داشتند، گرفتن امکانات و تسهیلات برای اینها بسیار آسان بود، بهگونهای که هر که به بهانه سازندگی میتوانست ورود کند و بخشی از بیتالمال را به دست درآورد؛ با این توجیه که دارد فعالیت اقتصادی میکند و به بهانه اینکه بخش خصوصی باید فعال شود، بار خود را بستند و به این ترتیب، آرام آرام رقابت زراندوزی و ثروت اندوزی در میان خانوادههای مرتبطین با نظام و برخی از مسئولین باب شد."
علی خامنهای همچنین در جایی دیگر میگوید: "یکروزی همهٔ ثروت این کشور صرف تعدادی خانوادههای اشرافی [میشد] و احیاناً سرریزِ آن به چند شهر بزرگ میرسید؛ امروز اقصی نقاط کشور برخوردار از خیرات این کشورند. این حرکت عظیم، حرکت به سمت عدالت اجتماعی، حرکت به سمت اخلاق اسلامی [وجود دارد]."
در مورد عدالت اجتماعی گزارشهای مختلفی وجود دارد. ایلنا، ۱۳ تیر ماه، گزارش میدهد: "۳۱ درصد خانوارها زیر خط فقر هستند." روزنامه تعطیلشدهٔ “تهران امروز”، ۱۴ اردیبهشتماه ۹۲، در تیتری مینویسد: "از سال ۸۴ سالانه ۲ درصد از جمعیت زیر خط فقر رفتهاند." ایلنا، ۲۵ تیرماه، بهنقل از ربیعی، وزیر کار، مینویسد: "با فقر “مطلق” برخی افراد جامعه روبرو هستیم." نیاز به توضیح نیست که انبوهی از گزارشهای مختلف وجود دارد که نهتنها بر بهبودِ عدالت اجتماعی دلالت نمیکند، بلکه حالتی بحرانی نیز پیدا میکند، که اشاره به تمامی موارد آن در گنجایش این نوشته نیست. اما علی خامنه ای باز هم در این مورد به دروغ پردازی و معکوس جلوه دادن واقعیتهای امروزی جامعه ما دارد.
علی خامنهای به سخنان خود ادامه میدهد و در مورد پیشرفت علمی کشور میگوید:"این ملّت پیشرفت علمی کرده است، اینکه ادّعای ما نیست، این را دشمنان ما، پایگاههای علمی بینالمللی دارند شهادت میدهند؛ آنوقت یک عدّهای بیایند انکار کنند، ملّت را تحقیر کنند؛ اینها خطا است، ندیدن آن حرکت عظیم و پیشرفت بزرگی که نظام مقدّس اسلامی برای این کشور پیش آورده است." در مورد پیشرفت های علمی باید گفت که در کشوری که آموزش و پرورش و آموزش عالی آن در بند عقاید قرون وسطایی اسیر است چگونه می توان از پیشرفت علمی داد سخن داد. رییس مرکز آمار آموزش و پرورش با اعلام آخرین آمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل، میگوید: "طبق آخرین گزارش ارسالی از سوی استانها، ۱۴۱ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل وجود دارد که این آمار در حال بررسی است" (ایسنا، ۸ اردیبهشتماه ۹۲). همشهری آنلاین، ۳۰ بهمنماه ۹۱، به نقل از علی باقر زاده، رئیس نهضت سواد آموزی، گزارش میدهد: " ۳۰ میلیون نفر از جمعیت ایران بیسواد و کم سوادند." ایلنا، ۱ خردادماه ۹۲، از قول همین مقام، مینویسد:"بالغ بر ۹ و نیم میلیون نفر در کشور بیسوادند." روزنامه خراسان، ۱۰ مهرماه ۹۲، مینویسد:"سایه بیسوادی بر سر ۱۴ درصد از کودکان زیر ۱۰ سال." ما از درج جزئیات محتوای گزارشهای آمده صرفنظر کردهایم، اما لازم بهیادآوری است که این آمار تماماً از سوی کسانی ارائه شده که مسئولیتهایی در ارتباط با حوزههای مورد نظر داشتهاند و اتفاقاً رشد آمارهای موجود را بهدلیل فقر و تنگدستی خانوادهها عنوان میکنند که خود چشم انداز نگران کنندهای از عدالت اجتماعی در میهن را ترسیم میکند، یعنی وضعیتی که علی خامنهای سعی در کتمان آن دارد.
علی خامنهای در ادامهٔ افاضاتش میگوید:"اینها به جای کشاندن کشور به سمت احیای تولیدات داخلی و منابع حقیقی یک ملّت، مردم را با پول نفت عادت دادند به واردات؛ ذائقه مردم را عوض کردند؛ کشاورزی کشور را نابود کردند، صنایع واقعی و ملّی کشور را از بین بردند، کاملاً کشور را وابسته کردند به خارج و به دشمنان این ملّت." در رابطه با این قسمت از اظهارات ولیفقیه سیاه اندیش و جنایتکار رژیم باید اذعان کرد که، پس از سی و پنج سال از انقلاب شکوهمند بهمن ۵۷ که ازجمله خواستهای اصلیِ مردم در آن، هموار کردن راه برای قطعِ وابستگی به کشورهای خارجی و تقویتِ تولید داخلی بود، ما تا کنون هیچ تحول تعیینکنندهای را در این زمینه شاهد نبودهایم. تنها اقدام مهمی که در طول تمامی این سالها انجام گرفته است لفاظیهایی مشابه سخنان ولیفقیه رژیم بوده است و هم اکنون هم که میهنمان بر اثرِ تحریمهای بینالمللی و کاهشِ قیمت نفت در تنگاهای اقتصادی قرار گرفته است، پیامدهای زیان بار آن را مردم زحمتکش باید تحمل کنند.
روزنامه “شهروند”، ۲۰ آبانماه، در گزارشی مینویسد:"روستاها بهسرعت از ایران محو میشوند و نسبتِ جمعیت روستانشینان از ۶۸ درصد درسال ۳۵ ۱۳به ۲۹ درصد در سالهای اخیر رسیده است. این در شرایطی است که روستاهای بزرگ و مولد نیز با حمایت مجلس به شهرهای کوچک بیامکانات تبدیل میشوند و براساس اعلام موسسه ملی مطالعات جمعیتی کشور درحال حاضر ۴۰ هزار روستای کشور خالی از سکنه شدهاند." روزنامه “شرق”، ۱۹ تیرماه ۹۲ ، خبر میدهد: "سه میلیارددلار خرج واردات گندم شد." ایسنا، ۲۶ خردادماه ۹۲، بهنقل از یک کارشناس کشاورزی، مینویسد:"نبودِ درآمد، کشاورزان را به حاشیه شهرها کشانده است." ایسنا، ۹ تیرماه ماه سال جاری، سخنان فرشاد مؤمنی را نقل کرده که میگوید:"درگیرِ تولید شدن با توجه به وضعیت فعلی اقتصاد کشور یک نوع مجاهدت است. ساختار فعلی اقتصاد کشور علیه تولید آرایش گرفته است. تجارت ایران در ساختار رانتی قرار دارد و پیوندهای فاسد با کانونهای رانت منشأ مشکلات کشور شده است. تجارت ما مکمل تولید نیست بلکه بر ضد تولید است. ساختار تولید محور باعث ایجاد انگیزه کار در کشور میشود."
وضعیت اقتصادی و اجتماعی میهن ما با چالشهای عمده برای زحمتکشان میهن مواجه است. با مراجعه به کلِ سخنان خامنهای این مهم نیز کاملاً آشکار است، و به همین دلیل هم با یادآوریِ مرتب اینکه با شرایط مطلوب فاصله زیاد وجود دارد درعینحال با دروغگوییهای بزرگ تصویر مضحکی از "پیشرفت"های رژیم ولایت فقیه ارائه میدهد. سخنان اخیر خامنهای منعکسکنندهٔ واقعیتهای موجود در میهن ما نیست، بلکه آنها را تلاشی مذبوحانه برای حفظ روحیهٔ معدود هواداران این رژیم در پایگاه اجتماعیای بهسرعت درحالِ اضمحلال باید ارزیابی کرد. سران اصلی رژیم بهوضوح میدانند که بهلحاظِ عینی شرایط اقتصادیاجتماعی کشور از سالهای پایانی رژیم منفور سلطنتی بهمراتب وخیمتر است. آنچه که ادامه حاکمیت رژیم ولایی را ممکن کرده است ابعاد هولناک سرکوب سیاسی و بهتبعِ آن، ضعف شرایط ذهنی برای شکلگیریِ تحولی بنیادین در جامعه است. افشای تبلیغات دروغ آمیز رژیم بر پایهٔ فاکت ها و واقعیت موجود برای محدود کردن پایگاه اجتماعی رژیم و برطرف کردنِ هرگونه توهمی نسبت به توانِ بالقوهٔ رژیم در بیرون کشیدنِ جامعه از بحران عمیق اجتماعیاقتصادی کنونی، و همچنین کمک به تقویتِ عامل ذهنی در جهتِ تحولی بنیادین، ضروری است
.
Fuente: Tudeh Party/PrensaPopularSolidaria
http://prensapopular-comunistasmiranda.blogspot.com
Correo: pcvmirandasrp@gmail.com
No hay comentarios:
Publicar un comentario